OMID XD |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
داستان طنز یک روزی شوهری احساس میکند که گوش همسرش سنگین شده است به یک بیمارستان رفت خودش تنهاتا اینکه رفت پیش پزشک از او پرسید آقای دکتر چند روز است که احساس می کنم گوش همسرم سنگین شده اشت شما چه پیش نهادی میکنید که مریضی اون زیاده یا نه پزشک گفت یک روز که همسرت داره غذا درست می کنه از فاصله4متری بهش بگو ناهر چی داریم بعد شوهر رفت همین کار کرد از فاصله 4 متری پرسید نشنید 3متری گفت نشنید 2متری نشنید 1متری نشنید دیگه چسبیده بود بهش که همرش گفت 4 بار گفتم مگه کری قورمه سبزی نظرات شما عزیزان:
يه سري به وبلاگ من بزنيدويه نظري هم بديدلينك به لينك هم حتمابكنيد
سلام
خیلی وب خوبی داری یه سری هم به وب ما بزن.فقط وقتی میای تو وب من روی عکس تبلیغاتی(بنر) زیر مطلب کلیک کنید
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |